انرژي مورد نياز براي يك ورزشكار به عوامل مختلفي مثل خصوصيات فردي ورزشكار (قد، وزن، جثه فرد، جنس، سن و بلوغ)، مدت ورزش، نوع و شدت ورزش و شرايط جغرافيايي محل زندگي فرد و شرايط روحي و رواني فرد بستگي دارد. بهطور كلي طي فعاليت ورزشي از يك طرف ميزان متابوليسم پايه (BMR) افزايش مييابد و از طرف ديگر فعاليت فرد زياد ميشود؛ بنابراين مقدار نياز انرژي بين ۳ تا ۶ هزار كيلو كالري در روز توصيه ميشود. براي ورزشهاي سنگين مثل اسكي، ماراتن و ورزشهاي تيمي حداكثر انرژي لازم است كه براي اين نوع ورزشها توصيه ميشود ۷۵–۷۰ درصد كالري رژيم از منبع كربوهيدرات كه قسمت اعظم آن از نوع كمپلكس ميباشد تأمين گردد.
در ورزشهايي كه انرژي زيادي در مدت كوتاه نياز دارند مثل كشتي و شناي ۵۰ متر، ميزان نياز انرژي بين ۵۰۰–۳۰۰۰ كيلو كالري است. كمترين ميزان نياز به انرژي مربوط به فعاليتهاي ورزشي با شدت كم و مدت طولاني يا ورزشهايي كه با شدت زياد و مدت كم انجام ميشود است. ورزشهايي مثل پرش طول، پرش ارتفاع، پرتاب ديسك، پرش با نيزه و غيره… بهطور كلي ميزان نياز انرژي براي زنان ورزشكار ۱۰ درصد كمتر از مردان ورزشكار ميباشد. در اينگونه ورزشها بدن نياز به ريكاوري و مواد معدني و مغذي لازم را دارد.
پروتئينويرايش
پروتيين براي رشد و بازسازي، انقباض عضلاني و گاهي توليد انرژي براي ورزشكاران لازم است. اما مصرف زياد پروتيين بر قدرت عضلاني نميافزايد (فقط حجم عضلات را زياد ميكند) و توصيه ميشود ۱۵–۱۲ درصد انرژي مصرفي بايستي از منبع پروتيين تأمين شود. چون نياز ورزشكاران به انرژي افزايش مييابد، بنابراين مقدار پروتيين مورد نياز براي فعاليتهاي ورزشي حداكثر ۵/۱ گرم به ازاي هر كيلوگرم وزن بدن در روز است كه در مورد پروتيين مصرفي توصيه ميشود.
نسبت پروتيين حيواني به گياهي ۶۰ به ۴۰ ميباشد و نوع پروتيين مصرفي بهتر است از گوشتهاي كم چربي (گوشت سفيد مثل مرغ و ماهي) و بيشتر به صورت كبابي يا آبپز باشد. سفيده تخم مرغ و لبنيات كم چربي نيز از منابع خوب پروتيين هستند. جگر منبع خوبي از پروتيين، آهن، فسفر، ويتامينهاي گروه AوB ميباشد. اما به دليل اينكه غني از اسيدهاي نوكلييك، تركيبات پوريندار و كلسترول است، مصرف آن بيش از هفتهاي يك بار توصيه نميشود. بايد به اين نكته توجه كرد كه مصرف زياد پروتيين باعث ايجاد عوارضي مثل از دست دادن كلسيم، خشكي بدن، ايجاد نقرس، دهيدراتاسيون يا كاهش آب بدن، كنونريس و اختلالات كليوي ميشود.
چربيويرايش
جهت توليد انرژي براي فعاليتهايي كه مدت زيادي طول ميكشد سوختن مواد حاوي چربي ضروري است. با طولاني شدن ورزش، اسيدهاي چرب آزاد از ذخاير بافت چربي رها ميشوند و براي مصرف عضلات به عنوان سوخت استفاده ميشوند.
عضلات در ۶۰ تا ۹۰ دقيقه ابتداي ورزش از گلوكز و گليكوژن ذخيره شدهاستفاده ميكنند و پس از ۹ دقيقه اسيدهاي چرب آزاد جهت سوخت مصرف ميشوند. تحقيقات نشان دادهاست كه چربي زياد در رژيم غذايي باعث كاهش قدرت ورزشكاران ميشود. در تحقيقي كه روي دوچرخه سواران انجام گرفته مشاهده شده دوچرخه سواراني كه غذاي مصرفي آنها غني از كربوهيدرات پيچيده (نانهاي سبوس دار، پاستا و…) و محدود از چربي بوده، تا ۲۴۰ دقيقه دوچرخهسواري كردهاند. در حالي كه در نتيجه خوردن غذاي چرب مقاومت آنها كم شده و حداكثر تا ۷۵ دقيقه توانستهاند فعاليت دوچرخه سواري داشته باشند. بهطور كلي چربي مصرفي بايد كمتر از ۲۵ درصد كالري رژيم باشد كه از اين مقدار ۱۰ درصد آن به اسيدهاي چرب غير اشباع حاوي چند باند دوگانه (روغن گياهي مايع) اختصاص داده شود.
آبويرايش
آب تنها مادهاي است كه كمبود يا فقدان آن تهديد جدي براي سلامتي است. بهخصوص در فعاليتهاي ورزشي فقدان آب يا كمبود آب سبب خستگي زودرس ورزشكار ميشود. نقش آب براي فعاليت قلب و عروق، متابوليسم مواد مغذي، سيستم تنظيمي حرارت بدن و همچنين دفع مواد زايد حاصل از متابوليسم سلولي است. از طرف ديگر انتقال آب از داخل به خارج از سلول و بالعكس متضمن جابجايي يونهاي سديم، پتاسيم، كلرومنيزم است. هر چند كه عرق يك تركيب هيپوتونيك (رقيق) است و غلظت سديم، پتاسيم و كلر در عرق كمتر از خون است، وليكن در فعاليتهاي طولاني مدت تعريق زياد سبب افزايش غلظت خون و در نتيجه خستگي و عدم توان ورزشي ميشود. مصرف نوشيدنيها و تركيب آن در فعاليتهاي ورزشي به عواملي مثل حرارت محيط، رطوبت محيط، خصوصيات مورفولوژيك و بيوشيميايي فرد و شدت و مدت ورزش بستگي دارد. توصيه ميشود كه مصرف روزانه آب براي هر نفر بين ۶ تا ۸ ليوان باشد.
بهطوركلي توصيه ميشود قبل از مسابقات ورزشي حدود ۵۰۰–۴۰۰ سي سي از نوشيدنيهاي مختلف كه حاوي گلوكز است، استفاده شود و گاهي اوقات كمي الكتروليت به اين نوشيدنيها اضافه شود.
مواد معدنيويرايش
در حين فعاليتهاي ورزشي نياز به مصرف بسياري از مواد معدني در ورزشكاران افزايش مييابد. به عنوان مثال نياز به كلسيم در ورزشكاران زيادتر ميشود زيرا كلسيم در افزايش دانسيته استخواني، از بين رفتن استرسهاي ناشي از ورزش و افزايش توان ورزشي نقش بسزايي ايفاد ميكند. نياز به منيزيم افزايش مييابد زيرا منيزيم در متابوليسم مواد مغذي و توليد انرژي شركت ميكند. نياز به فسفر افزايش مييابد به دليل اينكه فسفر در تنظيم انرژي به صورت ATP، تعادل اسيد و باز و در نتيجه افزايش توان ورزشي مؤثر است.
نياز به «روي» افزايش مييابد زيرا روي جزء ساختماني بسياري از آنزيمهايي است كه در متابوليسم مواد مغذي شركت ميكنند و همچنين به همراه مس و آهن در سنتز هموگلوبين و خونسازي شركت ميكند. نياز به مصرف مس به دليل نقشي كه در بالا بردن درصد جذب آهن، سنتزميلين و فسفر ليپيدها، استحكام بافت پيوندي و همينطور آزادسازي انرژي از مواد مغذي دارد افزايش مييابد؛ و بالاخره نياز به آهن به دليل نقشي كه آهن در انتقال اكسيژن به صورت هموگلوبين و ميوگلوبين و خونسازي دارد بيشتر ميشود؛ بنابراين مواد معدني در تأمين سلامت ورزشكاران از جايگاه ويژهاي برخوردار هستند.
ويتامينهاويرايش
مصرف ويتامينها بايد در ورزشكاران جهت افزايش توان ورزشي و كاهش خستگي ناشي از ورزش افزايش يابد. اين گروه از مواد مغذي هرچند نقش انرژيزايي ندارند و ليكن به صورت كوآنزيم در متابوليسم مواد مغذي شركت ميكنند. به عنوان مثال ويتامينهاي B2،B1،B3 همگي براي انرژيزايي نقش مهمي دارند. مصرف ويتامين B6 بايد در بدن سازان بيشتر شود چون اين ويتامين نقش مهمي در سنتز پروتيينها بر عهده دارد. كمبود ويتامين B۱۲ و اسيد فوليك در ورزشكاران گياهخوار كه براي چند سال اين رژيم را داشتهاند شايع است و مصرف مكمل براي اين گروه توصيه ميشود.
در فعاليتهاي ورزشي نياز به ويتامينهاي E, A و C نيز به دليل نقش آنتياكسيداني كه دارند افزايش مييابد، زيرا در نتيجه ورزش فرايند اكسيداتيو (ورزشهايي كه در آن اكسيژن زيادي مصرف ميشود) در عضله افزايش مييابد و منجر به افزايش توليد پراكسيدهاي چربي و راديكالهاي آزاد ميگردد. نتايج مطالعاتي كه روي ورزشكاران صورت گرفته نشان ميدهد كه مصرف اين سه ويتامين براي مدت ۳ تا ۴ هفته از طريق برنامه غذايي سبب كاهش ميزان آنزيمهاي كراتين فسفوكيناز (CRK) و لاكتات دهيدروژناز (LDH) ميگردد كه كاهش اين دو آنزيم سبب افزايش توان ورزشي ميشود.∗
فعالا
هنگامي كه آپارتايد رويه سياسي آفريقاي جنوبي بود بسياري از افراد ورزشكار بخاطر خواست وجدان خود در رقابتهاي ورزشي در آنجا حاضر نميشدند. بعضي اين رويه را مشاركت مؤثري در فروپاشي و اضمحلال آپارتايد در آن منطقه ميدانند و بعضي فكر ميكنند كه اين كار عمر آن رويه را طولاني كرده و تأثيرهاي بدي بجا گذاشتهاست.
در تاريخ ايرلند ورزشهاي ايرلندي محلي به ناسيوناليسم فرهنگي مربوط شدهاند. تا نيمه قرن بيستم ميلادي يك شخص ميتوانست از شركت در بازي فوتبال ايرلندي، هاكي يا ورزشهاي ديگري كه توسط انجمن ورزشكاران ايرلندي قبول شده بودند به دليل شركت در فوتبال يا بازي ديگر حمايت شده از طرف بريتانياي كبير از بازي در تيمهاي محلي محروم شود. تا زمان اخير GAA به محروم سازي در بازي فوتبال و اتحاديه راچبي در بازيهاي محلي ايرلندي ادامه ميداد. اين محروم سازي هنوز اعمال ميشود، اما براي بازي فوتبال و راچبي كه در پارك كروك بازي ميشود تا زماني كه جاده لانسداو تعمير ميشود، اجازه داده شدهاست. تا زمان اخير تحت قانون ۲۱ از GAA اعضاي نيروهاي امنيتي انگلستان و اعضاي اعضاي خانواده سلطنتي انگلستان از بازي در تيمهاي ايرلندي محروم بودند اما، توافقنامه روز جمعه خوب در سال ۱۹۹۸ به واقعه اين محروم سازي پايان داد.
ناسيوناليسم اغلب شواهدي عمومي براي ايجاد خشوند در ورزشها يا در گزارش افرادي است كه در تيمهاي ملي رقابت ميكنند يا نكته پردازان و حضاري كه ميتوانند يك مشاهده پارتيزاني نشان دهند ميباشد. اين گرايشها بر خلاف اصول بنيادي خود ورزشها است كه آن را بخاطر خودش و لذت بردن از شركت در آن جالب ميداند، است.
ورزشها وابستگيها و ارتباطات بسياري با هنر دارند. اسكيت روي يخ و تاي چي، براي مثال ورزشهايي هستند كه با نمايشهاي هنري در اساس خود نزديك ميباشند. تماشاي اين فعاليتها با تجربه تماشاي رقص باله نزديك و يكسان است. بهطور مشابه، فعاليتهاي ديگري هستند كه وجوه ورزشي و هنري در عمل و اجراي خود شامل ميباشند، مانند عمليات هنري، ژيمناستيك هنري، بدن سازي، پاركور، يوگا، بوسابول، پرش با اسب و غيره. شايد بهترين مثال گاوبازي تورئو است كه در اسپانيا در صفحات هنري روزنامهها گزارش ميشود.
اين حقيقت كه هنر خيلي به ورزشها نزديك است بهطوريكه در بعضي وضعيتها محتملا با طبيعت ورزشها ارتباط دارند. تعريف «ورزش» كه در بالا ذكر شده اين عقيده را توسعه داده كه يك فعاليت كه اجرا و عمل ميشود فقط براي منظورهاي عمومي و معمولي نميباشد، براي مثال، اجراي آنها براي احراز موقعيتها نيست، اما اجراي آنها بخاطر خودشان و به روشي كه بهتر ميتوانند اجرا شوند، ميباشد.
اين مورد خيلي مشابه به مشاهده عمومي و همگاني از ارزشهاي تجليل هنري است كه به عنوان بعضي چيزهاي گفته شده در بالا با ارزشهاي عملكردي جدي از استفاده معمولي از موارد نتيجه ميشود؛ بنابراين يك تجليل از ارزشهاي هنري يك اتومبيل خوش شانس است كه فقط مسير Aتا B را طي نميكند بلكه ما را از استفاده از آن شاد و خوشحال و آماده ميكند و روحيه شاد و شادابي ميبخشد.
به همان طريق يك قابليت ورزشي مانند پرش فقط ما را براي استفاده از روشهاي مناسب براي پرش و اجتناب از موانع يا گذشتن از روي رودخانهها خوشحال و راضي نميكند.. آن ما را بخاطر توانايي، مهارت و سبكي كه نشان داده ميشود خوشحال و شاد ميكند.
هنر و ورزش احتمالاً در زمان يونان باستان هنگامي كه ژيمناستيك و ساليستنيك با تجليل و تحسين از خدايان و تقدير از زيبايي و هنر بدنسازي، شجاعان و كوههاي آرت كه توسط شركت كنندگان نمايش داده ميشدند، بهطور واضحي ارتباط داده شدهاند. واژه مدرن «هنر» به عنوان مهارت به اين مورد آرت در يونان باستان مربوط ميشود. نزديكي هنر و ورزش در اين زمانها در طبيعت بازيهاي المپيك نشان داده شدهاست، همانطور كه ما ديدهايم، جشنهايي از فعاليتهاي ورزشي و هنري، شعر خواني، مجسمهسازي و آرشيتكت ميباشند.
برچسب:
،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
0
بازدید: